📘 چراغها را من خاموش میکنم
✍🏻 زویا پیرزاد
📚 انتشارات: نشر مرکز | 📄 293 صفحه
🎭 موضوع و ژانر کتاب: رمان اجتماعی، درام، روانشناختی
معرفی کتاب
«چراغها را من خاموش میکنم» داستانی دلنشین از زندگی زنی ارمنی به نام کلاریس آیوازیان است که در دهه ۴۰ در آبادان زندگی میکند. این رمان به یکنواختی زندگی یک زن خانهدار، تلاشهای بیپایانش برای حفظ تعادل خانواده و مواجههاش با وسوسههای عاطفی و فکری میپردازد. پیرزاد با نثری ساده اما تأثیرگذار، فضای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن دوران را ترسیم کرده و به دغدغههای عمیق درونی یک زن میپردازد. روایتی روان و ملموس که تجربهای متفاوت از زندگی در جنوب ایران را با تمام جزئیاتش روایت میکند.
🔹 ویژگیهای کتاب:
✅ داستانی روان و جذاب با نثری ساده و تصویری
✅ بازتاب فضای اجتماعی و خانوادگی ایران در دهه چهل
✅ پرداخت دقیق به درونیات یک زن و پیچیدگیهای عاطفی او
✅ اثری چندزبانه با ترجمه به زبانهای مختلف جهان
📌 مناسب برای:
✅ علاقهمندان به رمانهای ایرانی و اجتماعی
✅ مخاطبانی که به شخصیتپردازی عمیق و دقیق علاقه دارند
✅ خوانندگانی که به روایت زندگی زنان در بستر جامعه سنتی علاقهمندند
📌 این کتاب در کدام لیستهای پیشنهادی قرار میگیرد؟
📚 بهترین رمانهای اجتماعی ایران
📚 کتابهای پرفروش دهه ۸۰
📚 آثار ماندگار ادبیات معاصر فارسی
✨ متن از “کتاب”:
«لحظه به لحظه از پشت پرچین صدای سفیر شلاق به گوش میرسید فوراً در حیاط باز میشد و کالسکهای به درون میآمد و چهار نعل تا پای پله اول عمارت میتاخت و همانجا توقف میکرد و مسافرینش را که از دو طرف کالسکه پیاده میشدند و زانوان خود را میمالیدند و بازوان را برای تمدد اعصاب از هم می گشودند،خالی میکرد. خانمها شب کلاه بر سر و پیراهنی به سبک خانمهای شهری به تن داشتند و زنجیر ساعتشان طلا بود. شنلی به تن داشتند ه دو سر کمربند آن به کمر گره خورده بود و یا دستمالهای کوچک و رنگ رنگی به سر داشتند که با سنجاق به پشت بسته بودند و گردنشان را از پشت نمایان میساخت. پسر بچهها که مثل پدرشان لباس پوشیده بودند لباسهای تازه خود ناراحت به نظر میرسیدند (و حتی بسیاری از ایشان نخستین بار بود که در عمر خود یک جفت کفش نو به پا میکردند) و در کنار ایشان دختر بزرگ ۱۴ یا ۱۶ ساله که بیشک خواهر بزرگ یا دختر عموی آن پسران بود اکت و مبهوت با صورت سرخ و با گیسوان روغن زده و بیمناک از اینکه مبادا دستکشهایش کثیف شود ایستاده بود. چون برای باز کردن همه کالسکهها به اندازه کافی مهتر وجود نداشت آقایان آستین بالا میزدند و خود به این کار میپرداختند.
مهمانان بر حسب موقعیت اجتماعی مختلفی که داشتند لباس معمولی یاردنگت یا کت یا نیم تنه (لباسهای نوعی که در خانه خوب از آنها نگهداری میشد و جز برای جشنها و مهمانیها از قفسه بیرون نمیآمد) و یا ردنگتهای دامن بلند که از وزش باد در اهتزاز بودند با یقه استوانی و جیبهای گشاده چون کیسه و یا کلیچه از جنس ماهوت ضخیم معمولا همراه با کاسکتی که به دور لبه آن مفتول مسی انداخته بودند و یا نیم تنههای بسیار کوتاه که به پشت آنها دو دکمه نزدیک به هم چون یک جفت چشم دوخته بودند و چینهای دامنشان را گفتی با تبر نجار به یک شکل و غواره برش داده بود به تن داشتند…»
❓ سوال و جواب
❓ کتاب «چراغها را من خاموش میکنم» چند صفحه است؟
📖 این کتاب 293 صفحه دارد.
❓ چرا این کتاب پیشنهاد میشود؟ چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
✅ چون نگاهی بیواسطه و صمیمی به درونیات یک زن دارد، با زبانی ساده و دلنشین، و تصویری ناب از جنوب ایران پیش از انقلاب ارائه میدهد که کمتر در ادبیات دیده شده است.
❓ این کتاب مناسب چه کسانی است؟
✅ برای دوستداران رمانهای روانشناختی و خانوادگی
✅ برای علاقهمندان به رمانهای ایرانی با شخصیتپردازی قوی
✅ برای کسانی که به داستانهای زنان در بستر اجتماعی علاقه دارند
💡 دربارهی نویسنده
زویا پیرزاد نویسندهای ارمنیتبار و معاصر ایرانی است که در سال ۱۳۳۱ در آبادان متولد شد. آثار او بیشتر به دغدغهها و موقعیت زنان در جامعه میپردازد. اولین رمان بلندش «چراغها را من خاموش میکنم» با استقبال چشمگیری روبهرو شد و جوایز متعددی از جمله جایزه گلشیری، کتاب سال و مهرگان ادب را از آن خود کرد. نثر ساده، توجه به جزئیات و توصیفهای زنده از ویژگیهای شاخص قلم اوست.
📦 وضعیت کتاب:
🆕 نسخه نو: موجود ✔️
📕 نسخه دست دوم (در حد نو): ناموجود ❌
🎁 امکان بستهبندی کادوپیچ برای هدیه دادن موجود است.
🛒 هماکنون میتوانید این کتاب را از کتابفروشی اینترنتی basateketab تهیه کنید؛ جایی که داستانها جان میگیرند و شخصیتها به خانهتان میآیند! 😊📚
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.